داستان یک پسر کوچک به نام آمریگو را روایت میکند که در دوران پس از جنگ جهانی دوم در ناپل زندگی میکند. زندگی برای خانوادههای فقیر در این زمان سخت است، و مادر آمریگو تصمیم میگیرد او را برای مدتی به شمال ایتالیا بفرستد، جایی که خانوادههای مرفهتر از کودکان فقیر مراقبت میکنند. آمریگو ابتدا با ترس و نگرانی این سفر را شروع میکند، اما کمکم به دنیای جدید، آدمهای مهربان و فرصتهای تازهای که پیش رویش قرار میگیرند، علاقهمند میشود...
سه کودک وقتی مادرشان از جابجا شدن از روی کاناپه در یک فروشگاه مبلمان خودداری میکند، با همدیگر آشنا میشوند.
در مکزیکوسیتی دهه ۱۹۵۰، یک مهاجر آمریکایی در اواخر دهه چهل زندگیاش، زندگی تنهایی را در میان جامعه کوچکی از آمریکاییها میگذراند. اما ورود یک دانشجوی جوان باعث میشود که او برای اولین بار ارتباط معناداری با کسی برقرار کند.
رابطه پیچیده کریون کراوینوف با پدر بیرحمش نیکولای، او را در مسیر انتقامجویی با پیامدهای وحشیانه قرار میدهد و به او انگیزه میدهد تا نه تنها به بزرگترین بلکه به یکی از ترسناکترین شکارچیان جهان تبدیل شود و…
اینگرید و مارتا در جوانی دوستان صمیمی بودند و با هم در دفتر یک مجله کار میکردند. اینگرید در ادامه تبدیل به یک نویسنده گردید، در حالی که مارتا گزارشگر جنگ شد و شرایط زندگی آنها را از هم جدا کرد. پس از سالها دوری، آنها دوباره در یک موقعیت عجیب اما شیرین با هم ملاقات میکنند و…
پرسی پس از کشف نامه کودکی که به طور تصادفی در سبد پستی او در شب کریسمس جا مانده بود، باید بابانوئل را دنبال کند.
فیلم داستان مردی که برای دفاع از خانوادهاش میجنگد و به دنبال انتقام از کسانی است که به عزیزانش ظلم کردهاند.
یک حمله ناگهانی از سوی ولف، یک لرد حیلهگر و بیرحم دانلندینگ که به دنبال انتقام مرگ پدرش است، پادشاه سرزمین روهان، هلم هامرهند و مردمش را مجبور میکند تا جسورانه در قلعه باستانی هورنبرگ مقاومت کنند. در این میان هرا دختر هلم، باید اراده خود را برای رهبری نیروهای مقاومت در برابر این دشمن مرگبار که قصد نابودی کامل آنها را دارد، جمع کند و…
زنی که به دلیل مراقبت از کودک نوپایش در حومه شهر، مجبور به خانهنشینی شده است، به زودی در زندگی روزمره خود به سمت اتفاقاتی عجیب و غریب و غیرمنتظره کشیده میشود و…
پس از بیست سال دوری، پادشاه اودیسئوس سرانجام به شهر ایتاکا بازمیگردد، اما به زودی متوجه میشود از زمانی که برای شرکت در جنگ تروآ شهر را ترک کرده، چیزهای زیادی در پادشاهی او تغییر کرده است. همسرش پنلوپه در خانه خود زندانی شده و پسر آنها نیز توسط افرادی که به دنبال پادشاهی هستند، تهدید به مرگ شده است. در این میان اودیسئوس دیگر آن جنگجوی قدرتمندی نیست که مردمش به یاد دارند، اما او باید برای نجات خانوادهاش با گذشته روبرو شده و قدرت خود را دوباره به دست آورد…