دانلود فیلم You Only Live Twice 1967

یک نظامی شورشی و نیمه دیوانه ی روسی به نام «ژنرال اورلوف» (برکوف) که نقشه ی آغاز جنگ جهانی سوم را در سر می پروراند، هدفش منفجر کردن بمبی اتمی در یک پایگاه هوایی آمریکا در آلمان غربی و زمینه سازی برای آغاز جنگ است. «جیمز باند» (مور) نیز برای خنثی ساختن این توطئه وارد عمل می شود...

در جریان غرق شدن یک کشتی انگلیسی بر اثر برخورد با مین در سواحل یونان، دستگاهی سری که تنها وسیله ی مخابره ی فرمان «آتش» به زیردریایی های مجهز به موشک های دوربرد نیروی دریایی انگلستان است، مفقود می شود. «جیمز باند» (مور) در مأموریتش برای یافتن دستگاه، درگیر رقابتی سخت با جاسوسان روسی می شود.

یک سفینه ی فضایی هنگام پرواز آزمایشی ربوده می شود. «جیمز باند» (مور) در مأموریتش برای یافتن ردی از سفینه، متوجه یک مرکز تحقیقات فضایی می شود در می یابد که این مرکز در اصل پوششی برای اعمال خلاف نابغه ی خبیثی به نام «هوگو دراکس» است...

«جیمز باند» (مور) و یک جاسوسه ی روسی «سرگرد آنیا آماسووا» (باخ)، برای مقابله با نقشه های «کارل استرومبرگ» (یورگنس)، روان پریش که قصد نابودی جهان را دارد، هم راه می شوند. «استرومبرگ» دستیار دو متر و بیست سانتیمتری دندان فولادی اش، «کوسه» (کیل) را به مصاف «باند» می فرستد...

«جیمز باند» (مور) مأموریت می یابد تا برای تحقیق درباره ی فعالیت های غیرقانونی مرد متنفذ و مرموزی به نام «اسکارامانگا» (کریستوفر لی) به شرق دور برود...

داستان فیلم در مورد دو بازیکن بسکتبال است که کاملا با هم تفاوت دارند، اما آن‌ها به زودی متوجه نقاط مشترک خود می‌شوند و برای به دست آوردن پول بیشتر، با یکدیگر متحد می‌شوند و…

تونی و تیا دوقلوهایی با قدرت‌های مافوق بشری هستند. زمانی که عمو بن آن‌ها را برای تعطیلات به لس‌آنجلس می‌برد، نمایش مهارت‌های ماورایی تونی و تیا نظر دکتر گانون بدجنس و همکار جنایتکارش لتا را خود جلب می‌کند. حال دکتر گانون برای استفاده از قدرت‌های تونی او را می‌رباید و تیا نیز برای نجات برادرش آن‌ها را تعقیب می‌کند اما…

قدرتمندترین فروشنده مواد مخدر بریتانیا تلاش می‌کند تا امپراتوری ماریجوانای بسیار سودآور خود را به تعدادی میلیاردر اهل اوکلاهما به فروش برساند و…

داستان یک پسر کوچک به نام آمریگو را روایت می‌کند که در دوران پس از جنگ جهانی دوم در ناپل زندگی می‌کند. زندگی برای خانواده‌های فقیر در این زمان سخت است، و مادر آمریگو تصمیم می‌گیرد او را برای مدتی به شمال ایتالیا بفرستد، جایی که خانواده‌های مرفه‌تر از کودکان فقیر مراقبت می‌کنند. آمریگو ابتدا با ترس و نگرانی این سفر را شروع می‌کند، اما کم‌کم به دنیای جدید، آدم‌های مهربان و فرصت‌های تازه‌ای که پیش رویش قرار می‌گیرند، علاقه‌مند می‌شود...

سرخ پوستان کومانچى حمله ‏ور می ‏شوند و بیش‏تر اعضاى خانواده‏ ى « آرون ادواردز » ( کوى ) را به قتل می ‏رسانند. پس از چندى « ایتان ادواردز » ( وین ) به اتفاق « مارتین پولى » ( هانتر )، پسر جوانى که « ایتان » سالها پیش از چنگ سرخ‏پوست‏ها نجات داده، سرسختانه به جست و جو براى یافتن دختر کوچک‏تر خانواده « دبى »، ادامه می‏دهند.

زندگی لوکی پرِسکوت، وقتی که او از خانه خود در شهر به یک شهر کوچک مرزی نقل مکان می کند و با یک اسب وحشی دوست می شود، برای همیشه تغییر می کند .